سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی مطالب مربوط به حجاب زندگینامه ،وصیتنامه ،خاطرات ،دانلود نوا و نما پیرامون شهید کاظمی داستان کوتاه و مطالب پیرامون زندگی و تصمیم گیری بهتر اخبار سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی سیاسی دانستنیهای مربوط به اهل بیت  و غیره دانلود نوا کلیپ برنامه و غیره شعر فرهنگ، سینما پیامک برای مناسبت ها،امام زمان دانستنی های چهارده معصوم سخنرانی ها مطالب و دستورالعمهای عرفانی،اخلاقی وتهذیب نفس; سخنرانی ها مطالب و دستورالعمهای اخلاقی مانند غیبت وغیره; مطالب،کلیپ،نواها،عکس ،پیامک ،شعر ودعاهای مربوط به حضرت ولیعصر مطالب،کلیپ،نواها،عکس و... مربوط به شهدا و دفاع مقدس  خاطرات،بیانات،کلیپ،نواها،عکس و... مقام معظم رهبری  دام ظلله العالی ومطالب مربوط به بحث ولایت  دانلود نرم افزارهای موبایل مذهبی،کلیپ و نوا مطالب پیرامون شهرستان آذرشهر  دل نوشته،درد دلهای خودم  مطالب قرآنی، دانلود اذان و تلاوت قرآن   دانلود تلاوت و نغمات قرآنی

برای دیدن بهتر وبلاگ از مرورگر فایر فاکس و کروم استفاده کنید......... تا کسی رخ ننماید ز کسی دل نبرد / دلبر ما دل ما برد و به ما رخ ننمود*******اللـــهم عجل لولـــیکـــ الفرج******* نــدبه خوانیم تـــو را هر سحر آدینه / تو کدام آیــنه ای؟ صلّ علی آیـیـنه ......برگزاری دعـــــای ندبه در شهرستان آذرشهر هرهفته در مسجد سفید محله6:30 .





درباره نویسنده
تابستان 90 - گل نرگس
م.ر. بسیجی
ای رونق گلزار کجایی گل نرگس/ مردیم ز آزار کجایی گل نرگس/ از بس که به زنگار نشستیم ندیدیم/ ای آینه رخسار کجایی گل نرگس/ دیدم به سر شاخه گل بلبل سرمست/ می خواند به گلزار کجایی گل نرگس/ ............................................................ دیدند دشمنان که در این خطه لاف نیست/ شمشیر دوستان علی در غلاف نیست/ در این قبیله نخل تناور همیشه هست/ مقداد هست، مالک اشتر همیشه هست/ اینجا که کوفه نیست خوارج علم شوند/ سلمان نمرده است اباذر همیشه هست/ صف بسته‌اند این همه سردارها به شوق/ یعنی برای پیش‌کشت سر همیشه هست/ روشن‌ترین روایت عمار می‌شویم/ در عشق رهبری همه تمار می‌شویم.
تعداد پست ها: 514
تماس با نویسنده

موسیقی وبلاگ


عناوین یادداشت ها


آمار بازدید
بازدید کل :750474
بازدید دیروز :77
بازدید امروز : 67

موضوعات وبلاگ

شعر[94] . امام زمان[90] . تصویر[61] . مناسبت ها[51] . گل نرگس[50] . دل نوشته[47] . عرفان[41] . دانلودکده[39] . شهدا[36] . سیاسی[34] . خبری[31] . پیامک[30] . حضرت آقا[28] . حضرت زهرا*س*[28] . امام علی النقی*ع*[28] . قرآن[26] . حجاب[25] . محرم[24] . معصومین[19] . بیشتر بدانیم[19] . فرهنگی[16] . imam naghi[14] . انتخابات[13] . شهید کاظمی[13] . حدیث[11] . اخلاق[10] . موبایل[9] . رجب[7] . اشعار فرامرز عرب عامری[7] . حضرت امام[7] . از آذرشهر[6] . عاشقانه ها[6] . امام علی*ع*[5] . بسیج[4] . طنز[4] . نکات مدیریتی[4] . نقدشبکه های ماهواره ای[3] . قالب های مذهبی وبلاگ[3] . داستان کوتاه[3] . پاسخ به شبهات محرم[3] . امام رضا*ع*[3] . پاورپوینت[2] . پیامک[2] . امر به معروف و نهی از منکر[2] . مناجات[2] . ســـردار غلام عسگر کریمـــــیان . نتایج جشنواره . نقدشبکه های ماهواره ای . نماز . اذان . امام محمدباقر*ع* . امام کاظم*ع* . دانلودکده . ترتیل کل قرآن کریم . تلاوت . جملات زیبا .

عضویت در خبرنامه
 

لینکهای روزانه

لینک دوستان
قطره و دریا
همنشین
دل نوشته ها
موعود هادی
پوکه.با شهدا باشیم
من حلقه ام وراه به میخانه ندارم
هر شب تنهایی
سجاده ای پر از یاس
قنوت جویبار
چلچراغ شهادت
أنٌ الارض یرثها عبادی الصالحون
منتظر قائم(عج)
السلام علیکم یا اهل بیت النبوه
عیسی طلبه مشهدی
یادداشت های شخصی محسن مقدس زاده
منادی معرفت
طریق یار
عطر یاس
جرعه ای از شراب عشق
بچه های خدا
حرم الشهدا
بشری
راه فضیلت
سلام بچه ها
آشیانه سردارغم ها وسالار آشیانه قلبها
صراط
از جانبازی تا شهادت
قافله شهدا
بر و بچه های ارزشی
مذهب عشق
تـــــــــــــــربـــــــــــــــت دل
زندگی کاروانی
نوجوونی از خودتون
تریبون
بسیجیان عملیاتی
سیدالشهداء
عصر ظهور
زنده یاد * آه از بهار بی یار*
بشارت هودر
باریک بین
حاج آقا مسئلةٌ
عمارگراف
داستان سرا
12.کجایند مردان بی ادعا...
یک وبلاگ مذهبی نظامی
9.انتظار
3.طنین نبض باران
13.یااباصالح المهدی ادرکنی
25.گوهری در صدف
27.همین نزدیکیست
به سوی ظهور
بسیجی مظهر صبر و بصیرت
معرفت مهدوی
بسیجیان گمنام
کجایید ای شهیدان خدایی
شمیم یاس
سرباز صفر جنگ نرم
دلتنگ مهدی*عج*
تا شهادت
بصیرت سایبری
اسکالپل
دارالشیعه
14. طلبه صفر
شاعرانه
1.حجاب
3.ماتم کده مجازی حسین(در حسرت کربلا)
آرامشم ده
13. یامهدی
2.جانم فدای غربتت امام نقی علیه السلام
حضرت مهدی(عج)
سازمان زنان انقلاب (منطقه6)
بهشتیان
بیا تا برویم...
رزمندگان سایبری
10.این سایبریون
یاسی ترین یاس
امین
بیایین آدم شیـــم

آرشیو وبلاگ
آبان 89
پاییز 89
تابستان 90
پاییز 90
زمستان 90
اسفند 90
بهمن 90
فروردین 91
اردیبهشت 91
خرداد 91
تیر 91
مرداد 91
شهریور 91
مهر 91
آبان 91
آذر 91
دی 91
بهمن 91



لوگوی وبلاگ



لوگوی دوستان














وبلاگ فارسی

   

 شب عملیات جزو شب‌های خاطره‌انگیز من است. شب عجیبی بود. من بودم با چمران و سرهنگ سلیمی و جوان دیگری به نام اکبر که از محافظان شهید چمران بود. یک پسر شجاع، خوش روحیه، متدین و جوان برازنده‌ای که فردای همان روز کنار چمران شهید شد... تا ساعت 12-11 صحبت‌ها را کردیم و بعد رفتیم بخوابیم و آماده شویم برای حرکت. تازه خوابم برده بود که چمران آمد پشت در اتاق و محکم در می‌‌زد که فلانی بلند شو!
گفتم: چه شده؟
گفت: طرح به هم خورد. از دزفول خبر دادند که تیپ 2 لشکر 92 را نیاز داریم و نمی‌توانیم بدهیم.
یعنی نیروی حمله‌ور اصلی! من خیلی برآشفته شدم که چرا این کار را می‌کنند. این به جز اذیت‌کردن و ضربه‌زدن کار دیگری نیست. تلفن کردم به فرمانده نیروهای دزفول. تیمسار ظهیرنژاد آنجا بود.
گفتم: چرا این دستور را دادید؟
گفت: دستور آقای بنی‌صدر است و علت هم این است که این تیپ را برای کار دیگری به اهواز آوردیم و اگر بیاید آنجا منهدم می‌شود. این تیپ خوبی است و ما از ترس انهدام آن نمی‌خواهیم آن را وارد عملیات کنیم. مگر به امر.
مگر به امر یعنی اینکه دستور ویژه‌ای از طرف فرماندهی بیاید که برو. من گفتم این نمی‌شود. اول اینکه چرا منهدم شود، کما اینکه فردا لشکر آمد و منهدم نشد. بعد هم اینکه چه کاری مهم‌تر از سوسنگرد؟ و اگر این تیپ نیاید یعنی تعطیل شدن این عملیات و باید بیاید. قرص و محکم گفتم شما به آقای بنی‌صدر هم بگویید که باید بیاید و دستور را لغو کنید. ادامه مطلب...


نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 11:22 صبح روز دوشنبه 90 شهریور 28

دیروز روز بزرگداشت استاد شهریار بود شاعر پرآوازه آذربایجان ، متاسفانه نتونستم پستی رو بدین مناسبت بذارم اماشاید امروز بشود به یک غزل زیبا جبران کرد:

یا رب مباد کز پا جانان من بیفتد                     درد و بلای او کاش بر جان من بیفتد
من چون ز پا بیفتم درمان درد من اوست             درد آن بود که از پا درمان من بیفتد
یک عمر گریه کردم ای آسمان روا نیست              دردانه ام ز چشم گریان من بیفتد
ماهم به انتقام ظلمی که کرده با من          ترسم به درد عشق و هجران من بیفتد
از گوهر مرادم چشم امید بسته است           این اشک نیست کاندر دامان من بیفتد
من خود به سر ندارم دیگر هوای سامان            گردون کجا به فکر سامان من بیفتد
خواهد شد از ندامت دیوانه شهریارا               گر آن پری به دستش دیوان من بیفتد

روحش شاد و یادش گرامی



نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 10:20 صبح روز دوشنبه 90 شهریور 28

وای از درد  غـروب جمعه ها *** غربت زرد غــروب جمعه ها

ما تو را از رنگ ها پرسیده ایم***  از همه دلتنگ ها پـرسیـده ایم

پیشمـرگانِ شهادت پیشـه ایم ***  سینه مجروحانِ داس و تیشه ایم

ما بــرای دردها آمـاده ایم *** باز مشتــاق غبــارِ جـاده ایم

کِی تو ما را تا مُعمّا می بری ؟ ***  تا کنار قبــر زهــرا می بـری

کِی تو  احیا می کُنی باغِ بقیع ؟*** سینـه ها  می سـوزد از داغ  بقیع

ما بـرای فاطمــه دِق کـرده ایم*** گریه ها بر قبرِ صادق کـرده ایم

امّت گل را  غــم  سجاد کُشت ***  شمـع سقـاخانه ها  را بـاد  کشت

باز   اشک بی کسی های حسن *** شعـله  بر دل  می زند  مولای من

مــالکِ بغضِ  غم ایم ، عمّـار آه *** ما فـــدای بـــاقـرِ بی بارگاه

پـس کجـــایی آرزوی دادهـا ؟ ***  فصـلِ سبــزِ   رویش فـــریادها

اوجِ احسـاس تغـزّل هـا تویی*** روحِ  باران خورده ی گُل ها تویی

پــرده از روی تــوهّم پـاره  کن*** چاره ها  می سوزد آن  را چاره کن

عشق را در سینه ها لبریـز کن*** دشنـه ی مظلـوم ها را  تیــز کن

ای مراد  دیـده ها، هویی بزن*** بــرق در چشمان آهـویی  بزن

قفلِ این زنجیر ها را باز کن ***  ای گل نرگس بیا اعجاز کن
مصطفی پور کریمی

صبح های جمعه مسجد سفید محله که بروی جز چند نفری که اغلب سنشان زیاد است کسی رانمی یابی
چرا دعای ندبه ما رونقی ندارد؟
نکند تو را از یاد برده ایم؟!
نه ، هرگز
پس کجایند آن ها که غروبهای جمعه دلشان می گیرد
از نیامدنت و انتظار و انتظار
چرا نمی رویم به مجلسی که تو میایی؟
و ناله های عاشقانت را می شنوی
آنها برای ظهور تو دعا می کنند و  تو برای بخشش آنها
ومگر میشود تو دعا کنی و مستجاب نشود؟!



نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 2:8 عصر روز پنج شنبه 90 شهریور 24

یک روز در صف نانوایی بودم که دیدم آقا هم آمده و در صف ایستاده اند. دو نفر با من فاصله داشتند. چون آقا تحت تعقیب نیروهای ساواک بود، خدمتشان عرض کردم : آقا چند نان میخواهید تا برایتان بگیرم؟ فرمودند:"خیر ، بین من و شما دو نفر دیگر هم هستند و حق این ها ضایع می شود. خودم می گیرم."
یکی از همسایگان مقام معظم رهبری در مشهد مقدس،کیهان22/3/74.

                                         رهبر من طلایه دار لاله هایی ،خمینی زمان مایی..خمینی زمان مایی
                                         آرزومه همیشه یاور تو باشم ،میون لشگر تو باشم، علی اصغر تو باشم
                                                   ..... این کلیپ زیبا رو که با فرمت 3gpبرای موبایله
                                                                        دانلود کنید.



نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 2:37 عصر روز سه شنبه 90 شهریور 22

چند روزی می شد که شهید پیدا نکرده بودیم. هر روز صبح زیارت عاشورا میخواندیم و کار را شروع میکردیم .گره و مشکل کار را در خود می جستیم. مطمئن بودیم در توسل هایمان اشکالی وجود دارد ، آنرو صبح ، کسی که زیارت عاشورا می خواند توسلی پیدا کرد به امام رضا*ع* . شروع کرد به ذکر مصائب امام هشتم و کرامات او . می خواند و همه زار زار گریه می کردیم در میان مداحی از امام رضا طلب کرد که دست ما را خالی برنگرداند.
هنگام غروب بود و دم تعطیل کردن کار ، دیگر داشتیم ناامید می شدیم. آخرین بیل ها که در زمین فرو رفت ، تکه ای لباس توجهمان را جلب کرد ، همه سراسیمه خودشان  را به آن جا رساندند. با احترام و قداست شهید را از خاک درآوردیم. روزی ای بود که آن روز نصیبمان شده بود. شهیدی آرام خفته به خاک ، یکی از جیب های پیراهن نظامی اش را که باز کردیم تا کارت شناسایی و مدارکش را خارج کنیم ، در کمال حیرت و ناباوری دیدیم که یک آینه ی کوچک از تمثال امام رضا*ع* نقش بسته به چشم می خورد. گریه مان درآمد همه اشک می ریختند. جالب تر و سوزناک نر از همه زمانی بود که از روی کارت شناسایی اش فهمیدیم نامش" سید رضا" است. شور و حال عجیبی بر بچه ها حکمفرما شد.
شهید را که به شهرستان ورامین بردند بچه ها رفتند پهلوی مادرش تا سر این مسئله را دریابند. مادر بدون اینکه اطلاعی از این امر داشته باشد گفت : پسر من علاقه و ارادت خاصی به حضرت امام رضا*ع* داشت...
                             این خاطره رو براتون از این کتاب نوشتم اگه علاقه مند بودین لینک کتابو براتون میذارم
                                              دانلود کنین و بخونین:  دانلود
کتاب موبایل تفحص .

 



نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 1:50 عصر روز دوشنبه 90 شهریور 21

مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیَانِ/ بَیْنهُمَا بَرْزَخٌ لا یَبْغِیَانِ.الرحمن19و20
دو دریاى مختلف را در کنار هم قرار داد، در حالى که با هم تماس ‍ دارند.
اما در میان آن دو برزخى است که یکى بر دیگرى غلبه نمى کند!جریان گلف استریم در حال ازبین رفتن
منظور از این دو دریا به گواهى آیه 53 سوره ((فرقان )) دو دریاى آب ((شیرین )) و ((شور)) است ، آنجا که مى فرماید و هو الذى مرج البحرین هذا عذب فرات و هذا ملح اجاج و جعل بینهما برزخا و حجرا محجورا: ((او کسى است که دو دریا را در کنار هم قرار داد یکى گوارا و شیرین است و دیگرى شور و تلخ ، و در میان آنها برزخى قرار داد تا با هم مخلوط نشوند)).
اما در اینکه این دو دریاى شیرین و شور کجاست که بر یکدیگر غلبه نمى کنند؟ و این برزخى که میان آن دو قرار دارد چیست ؟ در میان مفسران گفتگو بسیار است.
گلف استریم ، و رودهاى عظیم دریائى !
اگر تعجب نکنید در سراسر اقیانوسهاى جهان رودهاى عظیمى در حرکت است که یکى از نیرومندترین آنها ((گلف استریم )) نام دارد.
این رود عظیم از سواحل آمریکاى مرکزى حرکت مى کند و سراسر اقیانوس اطلس را مى پیماید و به سواحل اروپاى شمالى مى رسد.
این آبها که از مناطق نزدیک به خط استوا حرکت مى کنند گرم هستند، و حتى رنگ آنها گاه با رنگ آبهاى مجاور متفاوت است ، و عجب اینکه عرض همین رود عظیم دریائى (گلف استریم ) در حدود 150 کیلومتر و عمق آن چند صد متر مى باشد! سرعت آن در بعضى از مناطق به قدرى است که در یکروز 160 کیلومتر راه را طى مى کند. ادامه مطلب...


نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 7:26 عصر روز شنبه 90 شهریور 19

ولادت: شهید آیت الله سید اسدالله مدنی در سال 1293 هـ. ش.(1323هـ.ق.) در آذرشهر دیده به جهان گشود. پدر ایشان ،مرحوم آقا میر علی، در بازارچه ی آذرشهر، شغل بزازی داشت.شهید مدنی در چهار سالگی ، مادر و در 16 سالگی، پدر خود را از دست داد و دوران کودکی را با رنج و سختی به پایان رساند.وی در عنفوان جوانی،به قصد کسب علم وکمال،به شهر مقدس قم عزیمت کرده، به تحصیل علوم دینی مشغول شد.حضور شهید مدنی درجبهه

مبارزات : آغاز مبارزه در شهر قم، مبارزه با بهائیت در آذرشهر، کمک به شهید نواب صفوی، سفر به مصر برای افشای  رژیم طاغوتی ایران، مبارزه با افکار مارکسیستی حکومت  عبدالکریم قاسم درعراق ، تعطیلی کلاس در نجف اشرف در لبیک به مبارزه امام در 1342 ،شروع حرکت تبلیغی از ده مراد بیک همدان، سخنرانی تند در 9 آذر 1341 علیه انتخابات ایالتی و ولایتی  درمسجد جامع همدان، طرح مرجعیت حضرت امام پس از 15 خرداد، ممنوعیت سخنرانی و تبلیغ پس از سال 42 ،اوایل دهه 50 انتقال به بروجرد  و ادامه ی تبلیغ مرجعیت حضرت امام در این شهر،3 سال تبعید به نورآباد ممسنی ،ممنوع الخروج شدن از کشور در سال 1354 ،تغییر محل تبعید به گنبد کاووس به علت ادامه ی  مبارزات در سال 1356، در سال 1357 تغییر محل  تبعید به بندر کنگان،‌ 3 ماه بعد تبعید به مهاباد ، حضور در تبریز پس از اتمام تبعید، دستگیری و تبعید از تبریز به علت فعالیتهای انقلابی،‌ حضور مجدد در همدان :1/10/1357در جریان 22 بهمن،  جلوگیری از حرکت لشگر 81 زرهی کرمانشاه برای  سرکوب مردم به همراه همدانیها ،انتخاب مردم همدان در مجلس خبرگان قانون اساسی ،امامت جمعه همدان به فرمان امام خمینی (ره)،عزیمت به تبریز جهت خواباندن فتنه ی حزب خلق مسلمان ،امامت جمعه تبریز پس از شهادت آیت الله سید محمد علی قاضی طبا طبائی،

حضور در جبهه و همراهی و تشویق رزمندگان اسلام
آقای بهاء الدینی در این زمینه خاطره ای نقل می کند: عده ای می خواستند بروند جبهه. بچه ها که رفتند، دیدم حاج آقا آمدند خانه وسخت ناراحت هستند و اشک در چشمانش حلقه زده است .گفتم: حاج آقا چرا ناراحتید؟ گفتند: تلفن بزنیر به دفتر امام واجازه بگیرید از امام که من با این بچه ها به جبهه بروم. پرسیدیم: چرا حاج آقا ؟ گفتند: آخر من نمی توانم ببینم این بچه ها می روند جبهه، آنجا می جنگند و من نروم بجنگم. خوب من پیر شده ام ،اگر من گذشت این بچه ها را نداشته باشم، ایثار این بچه ها را نداشته باشم ،و ای بر حال من ! اما خوب معلوم بودکه حضرت امام هیچ وقت اجازه نمی دادند ایشان سنگر تبریز را رها کنند و به جبهه بروند. البته این حرکت ایشان هم نشانه عشق ایشان بود به شهادت وانقطاع ایشان بود از دنیا.
شهادت: پس از 69 سال زندگی سراسر درد و رنج و مبارزه در نیمروز جمعه 20/6/60 در محراب عبادت در میدان نماز تبریز به دست منافقی شقی بر اثر انفجار  نارنجک به آرزوی دیرینه خود که شهادت بود رسید.

                                                              فردا20 شهریورسالگردشهادت ایشان است
                                                                      روحشان شاد و یادشان گرامی



نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 12:57 عصر روز شنبه 90 شهریور 19

دیروز رفته بودم باشگاه مثل قبل بود همون اوضاعی که فراریم داد واقعا جای تاسفه که طبقه بالای یه ساختمون باشه بنیاد شهید و زیرزمینش صدای موسیقی از همه نوع گوش آدمو کر بکنه یعنی واقعا هیچ جایی نیس که به این چیزا رسیدگی بکنه ؟ یا هست و ...
باشگاهای دیگه روهم رفتم همه مثل همن ، با اون آهنگاهای شاد مال جشن عروسی که باز میکنن حرکت های ورزشی شون گاهی تبدیل میشه به ...
باز اینا رو تحت فشار شاید بشه قبول کرد اما وقتی صدای یه خواننده خانمو می شنوم  میگم بیخیال باشگاه این دیگه حرام محضه. بحرحال یا باید رفت و ورزش کرد تا بدنت سالم بمونه اما اعصابت خورد بشه یا موند خونه کم کم از اجتماع فاصله گرفت و شد یه آدم منزوی.
                                                                        به کجا برم شکایت...



نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 11:47 صبح روز جمعه 90 شهریور 18

گنجشک با خدا قهر بود….روزها گذشت و گنجشگ با خدا هیچ نگفت . فرشتگان سراغش را از خدا می گرفتند و خداوند هر بار به فرشتگان این گونه می گفت: می آید ؛ من تنها کسی هستم که غصه هایش را می شنود و یگانه قلبی هستم که دردهایش را در خود نگاه میدارد…و

سرانجام گنجشک روی شاخه ای از درخت دنیا نشست. فرشتگان چشم به لب هایش دوختند، گنجشک هیچ نگفت و خدا لب به سخن گشود : با من بگو از آن چه موجب سنگینی سینه توست.گنجشک گفت : لانه کوچکی داشتم، آرامگاه خستگی هایم بود و سرپناه بی کسی ام. تو آن را از من گرفتی, این طوفان بی موقع چه بود؟چه می خواستی؟لانه محقرم کجای دنیا را گرفته بود؟و سنگینی بغض راه کلامش را بست.
سکوتی در عرش طنین انداخت فرشتگان همه سر به زیر انداختند.
خدا گفت:ماری در راه لانه ات بود. باد را گفتم تا لانه ات را واژگون کند. آن گاه تو از کمین مارپر گشودی.

گنجشگ خیره در خدائیِ خدا مانده بود خدا گفت: و چه بسیار بلاها که به واسطه محبتم از تو دور کردم و تو ندانسته به دشمنی ام برخاستی .اشک در دیدگان گنجشک نشسته بود. ناگاه چیزی درونش فرو ریخت و های های گریه هایش ملکوت خدا را پر کرد...

آموخته ام که وقتی ناامید میشوم
خداوند با تمام عظمتش ناراحت میشود
و عاشقانه انتظار میکشد که به رحمتش امیدوار شوم . . .




نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 10:45 صبح روز جمعه 90 شهریور 18

این برنامه ها با فرمت جاوا بوده و در اکثر گوشی های دارای جاوا قابل استفاده است.
باکلیک روی حجم دلخواه و انتخاب گزینه save دانلود کنید.

تفسیر نور :          باحجم 2.14 مگابایتتفسیر نور                     تفسیر نمونه :        باحجم 7.64 مگابایت 27 جلد کاملتفسیر نمونه

تفسیر المیزان :     قسمت اول 4.76 مگابایت

                        قسمت دوم 4.55 مگابایتتفسیر المیزان



نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 1:7 عصر روز دوشنبه 90 شهریور 14

   1   2      >